سلام
امروز22/08/91
روزی که انقدر گریه کردم به خاطرزهرا که از حال رفتم.الان که اینارو تایپ می کنم دارم گریه می کنم
زهرا جوابمو نمیده.میگه قبلا یه نفرو دوست داشته اما بش نگفته .الانم دیگه جوابمو نمیده. فقط گریه کردم از خداشاکیم.خدا منو بکش راضیم به رضای تو. ولی تحمل زندگی بدون زهرارو ندارم. اگه می خوای بدون زهرا باشم همون بهتر منو بکشی
زهرا عشقمه تمام وجودمه.شما بگید چیکار کنم؟
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
نظرات شما عزیزان:
|